آنیلآنیل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

ناز گل مامان

7 روزگی دختر قشنگم آنیل

1391/4/4 21:16
نویسنده : مامان
632 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم این یه هفته که نتونستم آپ شم کلی حرف برا زدن دارم. تو هم که ماشالاروز به روز نه، لحظه به لحظه در حال تغییر کردنی...

روز یک شنبه همون روز زایمان از صب پاشدم کارای لازم رو انجام دادم البته همه چی از قبل آماده بود ولی خودمو سرگرم کردم تا ساعت 5 برسه و راهی شیم. بعد از ظهر هم یه کم استراحت کردم. همسی جونم هم از من کلی فیلم گرفت از دوران بارداری پرسید اینکه چه حسی دارم، از لحظات پایانی بارداری پرسید و...

ساعت 5  که شد آماده شدیم و یه عکس یادگاری خوب باهم گرفتیم و با مامی جونم راهی بیمارستان شدیم. تا ساعت 7 پذیرش طول کشید، رفتی اتاقم و من آماده شدم برای رفتن به اتاق عمل خیلی جالب بود اصلا استرس نداشتم!!! فقط خوشحال بودم از اینکه بالاخره 9 ماه تموم شد و میتونم تورو ببینم.

خانم دکتر بسیار مهربون بودن به دنیا اومدنی ناخودآگاه گریه کردم لحظه خیلی قشنگیبود قابل توصیف نیست عزیزم ایشالا  روزی که مادر شدی میفهمی که من چی میگم. رفتیم بخش همه بودن زن عموها و عموهای من و عمه زلیخای تو و مامی جونم و خاله الی و همسی. همه یه کم موندن و نگات کردن اکثرا نظر دادن که شبیه من هستی، و رفتن. من و مامی موندیم. تو شیر خوردی و تا صب خوابیدی. اصلا نتونستم بخوابم از یه طرف درد از یه طرف ذوق...

از فردا صب اصلاشیر نخوردی خیلی نگرانت بودم هر کاری کردیم نمی خوردی فقط می خوابیدی جای تعجب داشت که گشنه ات نمی شد درسته ذخیره قبلی داشتی ولی بازم!! نفسم سه شنبه با بابایی رفتیم پیش مربی شیردهی که تو دوران بارداری رفته بودم کلی خانم با شخصیت و مهربونی هستن. از من و بابایی تشکر کرد که با این حال پا شدین اومدین به خاطر بچه تون معلومه که مادر و پدر خوبی هتستین و از این حرفا ... و راهنمایی کرد دستش درد نکنه تا 4شنبه طول کشید شیر خوردنت روان شد و بالاخره خیالم راحت شد، خدایا شکرت، 4شنبه هم رفتیم پیش متخصص نوزادان تا زردی تو چککنه نوشت با آزمایش انگاری که مقداری داری از همون روز تا حالا بکوب داری شیر می خوری و میخوابی زردیت هم کم شده شیر که می خوری آروغت رو میگیرم ولی نمی زنی به جاش شیرو بر میگردونی نگرانم.

شناسنامه گرفتنت هم که ماجرای دیگه ای داشت هیلدا خواستیم گفتن بیگانه ست!!!! ما هم آنیل گرفتیم برات. آنیل اسم ترکی هست یعنی مشهور، نامدار. هویت دار شدنت هم مبارک باشه گل مهربونم.

دوست داشتنی من خیلی ناز و ملوسی. عشوه هم که میکنی آدم دلش ضعف میره برات همه دوست دارن. اولین نوه خانواده من هستی برا همین براشون جذاب تر هستی. دیشب دایی کیومرث به خاطرت اومده بود خیلی نی نی دوس داره تو رو هم که معلوم بود خیلی ذوق داشت. عاشقتم پرنسسم.

دوستای عزیز وبلاگی در اولین فرصت میام و بهتون سر میزنم از لطف همتون ممنونم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان رها
7 تیر 91 11:05
واي سلام عزيز دلم خوبي خوشي آنيل جونم چطوره بزرگش كردي خودت خوبي راستي سزارين بودي يا طبيعي
مامان رها
7 تیر 91 11:08
سلام عزيزم خوبي از بياناتت حدس مي زنم طبيعي بوده راستي ممنون از اين كه معني اسمش رو گفتي مباركش باشه بابت شير بالا آوردنش هم غصه نخور طبيعي رها كه اينقده بالا مياورد كه من دوش شير مي گرفتم
مامان رها
7 تیر 91 11:09
به هر حال براتون آرزوي شادي نيكي و خوشي مي كنم به خانوادت هم اولين نوه رو تبريك بگو دوست دارم فراوون آنيل جونم رو ببوس اسم ياستت رو هم انيل كن اگه خواستي تا همه بدونن اسم قشنگش چيه
شقایق.مامان حباب
7 تیر 91 19:12
ای جااااااااااااانم..... خیلی خوشحالم که زود اومدی دخترت خیلی خوشله ماشالا....... ایشالا عروسش کنی.........
Maman talaee
9 تیر 91 4:49
Khosh oomadi maman joon
نایسل
16 تیر 91 3:16
وای خوشگلممممممممممم این همون نی نی است که دیبا باشههه شد آنیل چه اسم قشنگییییییییییییییییی فداش شم من چقدر نازه مبارککک باشه عشقم قدمش مبارکککککککککککککک الهی فدات شمم من نمیدونستم زایمان کردی امروز به خدا همش تو فکرتتت بودم تا وبت رو یادم اومد اصلا فکر نمیکردم دنیا اومده باشه گفتم وای از کی ازش بی خبرمم اهلی فدات شممم مبارککک باشه مامان شدی ببهخشیددد دیر اوردمم شرمنده بوسسسسسسسس هزار تا بوسسسسسسسسسسس واسه این عشق کوچوولو وای از دیدینش سیر نمیشم
نایسل
18 تیر 91 23:43
عزیزمممم مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی