آنیلآنیل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

ناز گل مامان

سرما خوردگی

امروز صب که از خواب پا شدم بد جور سرما خوردم به خاطر تو خیلی مراقب بودم که این اتفاق نیفته ولی حالم خیلی بد بود. رفتم خونه مامان جون. مامانم برامون سوپ و دلمه و لیمو شیرین تهیه کرد خلاصه هر کاری از دستش بر می اومد کرد تا حالم یه کم بهتر شد. خوش به حالت که مامانی انقد دوست داره چون بیشتر به خاطر تو بود که می خواست من بهتر بشم.  ...
20 آذر 1390

اولین کلام

امروز سه شنبه است و روز خاصیه. روزی که وجود بهترین و عزیز ترینم رو فهمیدم. صب از خواب پا شدم بعد از راهی کردن باباییُ بدو بدو و بی صبرانه رفتم نزدیکترین درمانگاه و تست بارداری(B.HCF ) دادم. تو سالن منتظر جواب بودم که خانم دکتر بعد از ۱۵ دقیقه صدام کرد و گفت جواب مثبت هست از خوشحالی نمی دونستم چیکار کنم ذوق زده بودم که دکتر گفت معلومه اولیشه که انقد خوشحالی! اومدم بیرون و مستقیم همون دم درمانگاه به بابای نی نی زنگ زدم و گفتم خیلی خوشحال شد و شب با گوشت بوقلمون و شیرینی و یه عالمه میوه ای که خریده بود جشن گرفتیم امروز تصمیم گرفتیم این وبلاگ رو برای بهترین نی نی دنیا باز کنیم.قربونت برم ...
26 مهر 1390

بدون عنوان

گاهی زندگی اتفاقاتش مسیری سرشار از انتظاره همه چیزی چه اتفاق خوش چه ناخوش برای سوار جریان زندگی برای کسی که فقط یه ناظر پشت شیشه هست سرشار انتظار هست انتظار و امید! و برای امیدوار همیشه این مسیر چیزی پشت خویش پنهان کرده! شالی کلاهی هدیه کوچکی  کادویی یا فقط یه نوشیدنی سرد در دل تابستان گرم!
2 مرداد 1390