آنیلآنیل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

ناز گل مامان

قسمتی از وسایل نی نی

سلام دختر قشنگم. چند وقتی بود نمیتونستم بیام و به وبلاگت سر بزنم. گلم یه قسمت کوچکی از سیسمونیت رو برات میذارم. البته ایشالا تا آخر شهریور اگه تونستیم بریم خونه خودمون یه اتاق خوشگل و مامان برات درست میکنم با همه وسایل. قربونت برم الان جامون خیلی کوچیکه. ایشالا به زودی تکمیل میشه.   این لباستو عمه پری جونم برات گرفته با اون سر هم صورتی بالایی:   اینم مینی واشرته با طراحی خودم :     ...
17 ارديبهشت 1391

32 هفتگی

نفس مامان این هفته 32 هفتگیت داره تموم میشه. امروز رفتم سونو گرافی متاسفانه وزنت رو نگفت ولی گفت نرمال هستی و معیار ای دور سرت رو گفت: BPD:83mm و FL:61mm. ضربان قلبت هم 131 در دقیقه هست. دوسسسسسسسسسسسست دارم گلم عاشقتم.خیلی دوس دارم زودتر بغلت کنم. همش میرم سراغ وسایلات و کشوتو نگاه میکنم لباساتو ور میدارم با اونا کیف میکنم. چه جوریه بابایی بهم میخنده همچنین مامانم و آبجیم!!!! چیکار کنم دست خودم نیست دلم برات یه ذره شده دیگه نمیتونم تحمل کنم دوس زود زود بیای.قربونت برم. ...
7 ارديبهشت 1391

بی قراری

سلام به همه دوستای گلم. من که دیگه دچار روز مره گی شدید شدم حوصله هیچ کاری رو ندارم از کار کردن خسته شدم نمیتونم هیچ کاری انجام بد مدکتر گفته احتمالا زایمانم سزارین باشه پیاده روی دیگه نمیرم. 2 ماه دیگه مونده تحملم تموم شده همش فک میکنم یعنی چه شکلیه چه جوریه میتونم مادر خوبی باشم یا نه؟!!!!!!! ماشالا انقد تکون میخوره که نگین و نپرسین!!!!!!!! خیلی باحاله فک کنم شیطون شیطون بشه با این وضع. از دور معلومه تکون خوردنش!!!!!!!! غذا پختن برام عذاب آوره .صب ها وقتی پا میشم کف پام انقد درد میکنه که نگو. تا حالا همه میگفتن که خوش به حالت بهت نمیاد حامله باشی انقد سرحال و فرز بودم. ولی الان هم سنگین شدم هم بی حوصله ! باز قبلا کتاب میخوندم سرگرم ش...
30 فروردين 1391

مغز کودک چگونه کار می کند؟

مغز کودک در سن سه سالگی هزار تریلیون اتصال را در خود تشکیل داده است. این مقدار حدود دو برابر اتصالات مغز یک بزرگسال است. برخی از سلول های مغزی موسوم به نرون، پیش از تولد نوزاد اتصالاتی با دیگر سلول ها برقرار کرده اند. این سلول ها کنترل ضربان قلب، تنفس و رفلکس های نوزاد را بر عهده دارند و کارکردهای حیاتی نوزاد را تنظیم می کنند. بقیه اتصالات مغزی نوزاد پس از تولد شکل می گیرند. با آنکه سرعت شکل گیری، پرورش بخش های مختلف مغز متفاوت است، تحقیقات گوناگون نشان داده است که بیشترین میزان ایجاد سیناپس ها بین تولد تا ده سالگی کودک رخ می دهد. بازی کردن با نوزادان و خردسالان کاری لذت بخش است. نوزادان حتی از اینکه بزرگترها آنها را بامهربانی در آغوش بگ...
30 فروردين 1391

آزمایش قند

مردم بس که آزمایش قند دادم.مزه بد گلوکز یه طرف، دو بار خون میگیرن یه طرف گشنگیش منو میکشه!! دختر گلم ببخشید که باعث میشم تو هم این همه وقت گشنه بمونی. قربونت برم فک کنم دفعه آخر بود که آزمایش قند دادم ولی خیلی بد حال شدم. اومدم خونه یه چیزی خوردم فقط خوابیم بعدش یک عالمه آب و آبمیوه و چایی خوردم!!! بازم احساس کمبود مایعات میکنم!! خوب حالا بگم از شلوار حاملگی . اوایل حاملگی یه شلوار لی خیلی خوشگل خریدم یعنی اون موقع نمیدونستم باردارم. بعد که فهمیدم اعصابم خورد شد که شلوارمو چیکار کنم حیف شد. بعد رفتم یه شلوار پارچه ای حاملگی دکمه دار خریدم منی که به عمرم شلوار پارچه ای مشکی نمی پوشیدم. یه بار پوشیدم از خجالت داشتم آب می شدم خلاصه کلی فک ک...
25 فروردين 1391

دلتنگی

عزیزم، نفسم، عشقم، بهترینم.... خیلی دلتنگت شدم این روزا تحملم کم شده دوس دارم زود زود بیای تو آغوشم محکم بغلت کنم ببوسمت نگات کنم و.... اصلا فکرشم نمیکردم که انقد حس قشنگیه مادر شدن. باورتون میشه دوستای گلم که من چقد از بچه بدم میومد ولی این حس ناخودآگاهه تا همین ٥ ماهگی هم هیچ حسی نسبت به بچه تو شکمم هم نداشتم!!! با خودم میگفتم من چه مادری میخوام بشم!!! ولی از وقتی تکونای قشنگشو حس کردم این اواخرم که دیگه صبرم کم شده زودی میخوام بیاد تا ببینمش. خدا  این حسو نصیب تمام مادرای دنیا مادرای ایران بکنه. برای نایسل عزیزم یه نی نی ناز و خوشگل و مامانی آرزو میکنم تا این حسو به زودی زودی تجربه کنه و خبر مادر شد...
22 فروردين 1391

دیبا جان

بالاخره امروز به نتیجه نهایی رسیدم. البته اینم بگم بابایی باعث همه این وسواس های من راجع به اسم انتخاب کردنت شده. حالا دیبا رو هم من انتخاب کردم. بازم بابا چیزی نمیگه میگه خیلی مونده ولی کو خیلی مونده ایشالا کم کم داری میای عزیزکم. 2 ماه بیشتر نمونده! به نظرم دیبا خیلی قشنگ و متین و با کلاسه. درسته نظرات متفاوته . به نظر من اینطور میاد. امیدوارم که بابات هم با نظرم موافقت کنه و تو هم اسمتو بپسندی گلم.   ...
17 فروردين 1391

ترس

امروز با زن عموم صحبت میکردم.یه دختر ناز و خوشگل ٣ساله داره به اسم ترانه. از قرار فریبا (مامان ترانه)داشته هویج خورد میکرده  ترانه جونم داشته میخورده اون وسطا یکیشم کرده تو بینی کوچولوش. مامانشم از ترس با هزار مشکل بالاخره تونسته در بیاره!!! حالا من از این جور مشکلا انقد میترسم که حد نداره!!! از خفگی بچه، از ایجور کارایی که بچه ها میکنن خیلی میترسم. تصمیم گرفتم برم دوره هلال احمر حداقل یه چیزایی یاد بگیرم و ترسم بریزه.
16 فروردين 1391

سال جدید

سلام به همه دوستای گل سال نو مبارک باشه اولین مطلب سال جدید رو امروز مینویسم راستش وقت نشد بس که سنگین هم شدم و البته تنبل!!! دلم براتون تنگ شده بود عید خوبی بود اما بدون سفر! از اونجایی که تو ماشین حالم بد میشه یا فشارم میفته یا میره بالا!! همین اطرافای شهرو میگشتیم.دوستون دارم دوست جونا. مهمونامون میگفتن بالاخره اسم نی نی تون چیه؟ از اونجایی که دچار وسواس شدم فعلا تا چند هفته یی بی خیال اسم شدم تا از این وسواس بی خودی راحت شم. ...
14 فروردين 1391