دلتنگی
عزیزم، نفسم، عشقم، بهترینم....
خیلی دلتنگت شدم این روزا تحملم کم شده دوس دارم زود زود بیای تو آغوشم محکم بغلت کنم ببوسمت نگات کنم و....
اصلا فکرشم نمیکردم که انقد حس قشنگیه مادر شدن. باورتون میشه دوستای گلم که من چقد از بچه بدم میومد ولی این حس ناخودآگاهه تا همین ٥ ماهگی هم هیچ حسی نسبت به بچه تو شکمم هم نداشتم!!! با خودم میگفتم من چه مادری میخوام بشم!!! ولی از وقتی تکونای قشنگشو حس کردم این اواخرم که دیگه صبرم کم شده زودی میخوام بیاد تا ببینمش.
خدا این حسو نصیب تمام مادرای دنیا مادرای ایران بکنه. برای نایسل عزیزم یه نی نی ناز و خوشگل و مامانی آرزو میکنم تا این حسو به زودی زودی تجربه کنه و خبر مادر شدنشو بهمون بگه. و همه کسایی که انتظارشو دارن.
بعد عید از وقتی هوا خوب شده پیاده روی رو شروع کردم با مامانم هر روز میریم پارک قدم میزنم تا زایمان راحتی داشته باشم ایشالا...
دیروزم با هم رفتیم چند تا فروشگاه برا ت لباس ببینیم خیلی خوشگل موشگل بودن آدم مست میشه با دیدن لباسای کوچولو موچولو.
مامانم چند تا نازشو برات گرفت دست گلش درد نکنه. چقد گل مامانم چه زحمتایی که برامون نکشیده و من تازه از این به بعد قراره بفهمم!!!!!!!!!!!
دایی کوچیکه برات یه کتاب گرفته یعنی به خاطر تو برای من ١٤٠ بازی فکری با بچه ها از تولد تا ٣ سالگی خیلی کتاب خوب و مفیدیه میخونمش تا یاد بگیرم . دوسسسسسسست دارم بووووووووووووووووووس