آنیلآنیل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

ناز گل مامان

دلتنگی

1391/1/22 16:56
نویسنده : مامان
182 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم، نفسم، عشقم، بهترینم....

خیلی دلتنگت شدم این روزا تحملم کم شده دوس دارم زود زود بیای تو آغوشم محکم بغلت کنم ببوسمت نگات کنم و....فرشته

اصلا فکرشم نمیکردم که انقد حس قشنگیه مادر شدن. باورتون میشه دوستای گلم که من چقد از بچه بدم میومد ولی این حس ناخودآگاهه تا همین ٥ ماهگی هم هیچ حسی نسبت به بچه تو شکمم هم نداشتم!!! با خودم میگفتم من چه مادری میخوام بشم!!! ولی از وقتی تکونای قشنگشو حس کردم این اواخرم که دیگه صبرم کم شده زودی میخوام بیاد تا ببینمش.قلبقلبقلب

خدا  این حسو نصیب تمام مادرای دنیا مادرای ایران بکنه. برای نایسل عزیزم یه نی نی ناز و خوشگل و مامانی آرزو میکنم تا این حسو به زودی زودی تجربه کنه و خبر مادر شدنشو بهمون بگه. و همه کسایی که انتظارشو دارن.لبخندقلب

بعد عید از وقتی هوا خوب شده پیاده روی رو شروع کردم با مامانم هر روز میریم پارک قدم میزنم تا زایمان راحتی داشته باشم ایشالا...

دیروزم با هم رفتیم چند تا فروشگاه برا ت لباس ببینیم خیلی خوشگل موشگل بودن آدم مست میشه با دیدن لباسای کوچولو موچولو.

مامانم چند تا نازشو برات گرفت دست گلش درد نکنه. چقد گل  مامانم چه زحمتایی که برامون نکشیده و من تازه از این به بعد قراره بفهمم!!!!!!!!!!!

دایی کوچیکه برات یه کتاب گرفته یعنی به خاطر تو برای من ١٤٠ بازی فکری با بچه ها از تولد تا ٣ سالگی خیلی کتاب خوب و مفیدیه میخونمش تا یاد بگیرم . دوسسسسسسست دارم بووووووووووووووووووسماچماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان دینا جون
22 فروردین 91 22:14
سلام عزیزم.مرسی که به وبلاگ دخترم سر زدی.انشالا نی نی تون سالم به دنیا میاد.با افتخار لینکتون کردم.
مامان یاسمن الیسا
22 فروردین 91 23:14
سولماز جون. مرسی از اظهار لطفت. من هم وقتی باردار بودم خیلی از بارداریم لذت می بردم به نظرم قشنگ ترین حس مادری توی حاملگی بود وقتب پر از بیم و امیدی و از وجود به موجود ناشناخته لذت می بری . برات آرزوی سلامتی دارم
الهه
23 فروردین 91 7:21
نه عزيزم خواهرم جاريم نيست.مرسي گلم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسس.بازم بيا پيشم.من لينكت كردم.
آرزو مامان نیکی
23 فروردین 91 7:49
عزیزم واقعا راست میگن تا مامان نشی نمیفهمی از این به بعدش شیرین و قشنگه واای یاد بارداری خودم افتادم . از این لحظات با هم بودن نهایت استفاده رو بکن این 9 ماه تنها زمانیه که تو و نی نی فقط و فقط مال همید نزدیک نزدیک .به هر چی فک کنی اونم به همون فک میکنه امیدوارم قشنگ ترین لحظه ها رو تجربه کنی و زایمان خوب و راحتی داشته باشی
مامان یسنا گلی
23 فروردین 91 13:17
سلام.ممنون عزیزم.امیدوارم هر چه زودتر نی نی نازتون دنیا بیاد و بهترین لحظه ها را باهاش تجربه کنی. منم با کمال میل لینکتون کردم.
نایسل
23 فروردین 91 14:01
واییییییییییییییییییییییییییییییییییی قربونت برممممم خیلی مهربونیییییییییییییییییییییییی عزیزززز دلم اصلا نمیدونی چه حالی شدمم یه آن تو هنگگگ بودم وای قربونت برم مرسی ایشالا تو دعا کن من اراده م قوی شه اول وزن کم کنم بعد که وزن م کنم نی نی میارم منم دوستتتتت دارم تجربش کنم قربونتتتتت برم مرسیییییییییییییی هزار هزاررررر بار ممممنوننننننن به شوهرم نشون میدم حتما پستت رو وای وای
مامان رها
23 فروردین 91 15:30
سلام عزیزم ممنون که به ما سر زدی قربونتبرم چه احساس پاک و معصومی داره اگه دیبا جونم بونه مامانش اینقده دوسش داره خیلی خوشحال میشه ایشالله به سلامتی به وقت خودت فارغ بشی
مامان رها
23 فروردین 91 15:32
دیبا هم واقعا قشنگه خیلی با سلیقه ای راستی الان این حس دلتنگی رو داری به سن رها برسه چه می کنی من که می خواستم ببرمش مهد و برم سر کار یه هفته امتحان کردم طاقت دوریش رو نداشتم سر کار زدم زیر گریه بی خیال کار شدم تا بزرگتر بشه وای که چه حس قشنگیه مادر بودن
مامان رها
23 فروردین 91 15:33
راستی با افتخار لینکت کردم از این به بعد مشتری پرو پا قرصتم منتظرم باش
نسترن(مامان نیروانا)
23 فروردین 91 16:24
الهی ...مبارکت باشه خانمی...انشاا...قدمش پر برکت و پر از شادی باشه...خیلی زیبا نوشتی ...ممنون از حضور سبزت.بازم بیا پیشمون عزیزم.
نایسل
23 فروردین 91 19:06
قربونت ب رم ایشالله مرسی مهربون خودمممممم انگششت رو بوس کن بزار رو شیکمتتت دیبا جونی دوست دارم خالهههه
مامان رها
24 فروردین 91 9:02
سلام خوبی نی نی خوبه چطوری خوش می گذره می بینه اینقده زود میام تو هم باید زود به زود آپ شی قربونت برم
سپيده مامان پارمين
26 فروردین 91 9:46
عزيزمممممممممممممممممممممممم ايشلا زود يمياد تو بغلت واي خدا وبتو خوندم ياد خودم افتادم منم همش واسه پارمين مي نوشتم دلم برات تنگ شده واي عزيزم نمي دوني وجودش در درون تو چه مي کنه گريم گرفته دلم واسه دخترم تنگ شد