آنیلآنیل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

ناز گل مامان

آماده شدن برا بیمارستان

دو روز پیش ساک بیمارستانتو بستم نانازم، با چه ذوقی هم این کارو کردم. خاله الی و زن دایی ثریا هم پیشم بودن. خاله الی همش میگه دیگه تحمل ندارم پس کی میاد!!!!!!!!! عزیز دلم تقریبا همه چی آماده اومدنت شده. دل همه هم تنگ برا دیدنت. فقط سالم و سر حال بیا پیشمون قربون شکل ماهت برم الهی. خیلی دوسسسسسسسسسسسسسسسست دارم ...
7 خرداد 1391

لالایی

سلام به دختر قشنگم. دیگه به روز موعود کم مونده. انقد بی تابی میکنم تا تورو تو بغلم بگیرم که حد نداره.قربونت برم هرروز به این فک میکنم که چه شکلی هستی شبیه من یا بابایی!!!!!!!! همیشه میگم فرقی نداره ولی اگه کلا شبیه بابایی باشی حسودیم میشه ها حالم خیلی خوبه و سرحالم از چیزای رنگی پنگی خیلی خوشم میاد تو فقط به سلامت بیا تو زندگیمون یه عالمه نقشه های قشنگ و رنگی برات کشیدم عشقم. یه چند وقتی میشه برات لالایی میخونم هر روز آهنگ گنجشک لالا مهتاب لالا رو چندین بار گوش میدم جالب اینجاست که وقتی گوش میدم تو هم آروم تر میشی انگار میفهمی که یه چیز برات تکرار میشه تکونات کمتر میشه و با دقت گوش میدی. اون موقع من برات ضعف میکنم الهی قربونت...
2 خرداد 1391

اسم

خسسسسسسسته شدم از بی اسمیت!!!!!!!!!!!! از بس همه پرسیدن و من گفتم فعلا معلوم نیست. همش تقصیر بابایی هستش میگه هر وقت دنیا اومدی و شناسنامه گرفتیم قطعی  میشه سمت چیه!!!!!!!!! چیکار کنم دیگه خودمو میزنم به بی خیالی امیدوارم آخرش به خاطر وسواس یه اسم بد انتخاب نشه!!!!!!!!!!!! دیبا رو دوس دارم ولی اینجا برا دل خودم نوشتم کیه که قبول کنه. حالا لیست اسامی که انتخاب کردیم و برات میذارم تا بعدا ببینی امیدوارم همونی که دوس داری رو انتخاب کرده باشیم: آناهید، آنیل، النا، الوا، السا، پروا، دیبا، ژینا، رها، پینار، باران، سلدا، سروین.......... دوست دارم قشنگم دیگه کم مونده بیای تو بغلمون کمتر از یه ماه، بی صبرانه منتظرم این روزها هم بگذره. ...
21 ارديبهشت 1391

قسمتی از وسایل نی نی

سلام دختر قشنگم. چند وقتی بود نمیتونستم بیام و به وبلاگت سر بزنم. گلم یه قسمت کوچکی از سیسمونیت رو برات میذارم. البته ایشالا تا آخر شهریور اگه تونستیم بریم خونه خودمون یه اتاق خوشگل و مامان برات درست میکنم با همه وسایل. قربونت برم الان جامون خیلی کوچیکه. ایشالا به زودی تکمیل میشه.   این لباستو عمه پری جونم برات گرفته با اون سر هم صورتی بالایی:   اینم مینی واشرته با طراحی خودم :     ...
17 ارديبهشت 1391

32 هفتگی

نفس مامان این هفته 32 هفتگیت داره تموم میشه. امروز رفتم سونو گرافی متاسفانه وزنت رو نگفت ولی گفت نرمال هستی و معیار ای دور سرت رو گفت: BPD:83mm و FL:61mm. ضربان قلبت هم 131 در دقیقه هست. دوسسسسسسسسسسسست دارم گلم عاشقتم.خیلی دوس دارم زودتر بغلت کنم. همش میرم سراغ وسایلات و کشوتو نگاه میکنم لباساتو ور میدارم با اونا کیف میکنم. چه جوریه بابایی بهم میخنده همچنین مامانم و آبجیم!!!! چیکار کنم دست خودم نیست دلم برات یه ذره شده دیگه نمیتونم تحمل کنم دوس زود زود بیای.قربونت برم. ...
7 ارديبهشت 1391

بی قراری

سلام به همه دوستای گلم. من که دیگه دچار روز مره گی شدید شدم حوصله هیچ کاری رو ندارم از کار کردن خسته شدم نمیتونم هیچ کاری انجام بد مدکتر گفته احتمالا زایمانم سزارین باشه پیاده روی دیگه نمیرم. 2 ماه دیگه مونده تحملم تموم شده همش فک میکنم یعنی چه شکلیه چه جوریه میتونم مادر خوبی باشم یا نه؟!!!!!!! ماشالا انقد تکون میخوره که نگین و نپرسین!!!!!!!! خیلی باحاله فک کنم شیطون شیطون بشه با این وضع. از دور معلومه تکون خوردنش!!!!!!!! غذا پختن برام عذاب آوره .صب ها وقتی پا میشم کف پام انقد درد میکنه که نگو. تا حالا همه میگفتن که خوش به حالت بهت نمیاد حامله باشی انقد سرحال و فرز بودم. ولی الان هم سنگین شدم هم بی حوصله ! باز قبلا کتاب میخوندم سرگرم ش...
30 فروردين 1391